نسران. به صیغۀ تثنیه، نسر طایر و نسر واقع. (ناظم الاطباء). رجوع به نسر و نسر طائر و نسر واقع شود: اینت شهباز کز پی چو منی صید نسرین کرده ای نهمار. خاقانی. گفت کآن شهباز در نسرین گردون ننگرد بر کبوتر پر گشاید اینت پنداری خطا. خاقانی. نسرین را به خوشۀ پروین بپرورند تا من به خون دومرغ مسمن درآورم. خاقانی. تکیه گاه او بر فرق فرقدین است و سیرگاه او بر جناح نسرین. (ترجمه تاریخ یمینی ص 446). نسرین پرنده پر گشاده طایر شده واقعایستاده. نظامی. رسیده مرتبت رفعت تو بر نسرین گذشته رائحۀ سیرت تو از نسرین. محمد عوفی. و نسرین مانند نسرین فلک زمین آرای گشته. (جهانگشای جوینی)