معنی نزوع
- نزوع (نَ)
- مشتاق چیزی. (از منتهی الارب). مشتاق به چیزی. (از ناظم الاطباء). آنکه آرزومند و مشتاق وطن خویش است. (از المنجد) ، فلاه نزوع، بعیده. (المنجد) (اقرب الموارد) ، چاه نزدیک تک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بئر نزوع، قریبهالقعر. (المنجد) (اقرب الموارد) ، چاه که آبش به دست کشند. نزیع. (مهذب الاسماء). ج، نزاع، نزع
