جدول جو
جدول جو

معنی نزل

نزل
(نُ زُ)
آنچه پیش مهمان فرودآینده نهند از طعام و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوراکی که برای مهمان آماده کرده شده. (از فرهنگ نظام). آنچه آماده شده است تا پیش مهمان نهند. (از اقرب الموارد). نزل. (المنجد). ج، انزال، برکت. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). فزونی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ریع، فضل. (اقرب الموارد) ، دهش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). عطاء. (اقرب الموارد) ، طعام بابرکت و فزونی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بهترین و افضل زراعت. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پاکیزگی و بالیدگی کشت و زراعت. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). ریع و زکاء و نمو کشته. (از اقرب الموارد) ، منزل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (المنجد) (ذیل اقرب الموارد). فرودگاه. (منتهی الارب) (آنندراج). و بدین معنی تفسیر کردند آیت قرآن را: اًنّا اعتدنا جهنم للکافرین نزلاً. (قرآن 102/18). (از ذیل اقرب الموارد از لسان العرب) ، گروه فرودآینده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). جمع واژۀ نزیل. قوله تعالی: جنات الفردوس نزلاً. (قرآن 107/18). اخفش گوید: نزول مردم است بعضی بر بعضی دیگر. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا