جدول جو
جدول جو

معنی ندص

ندص
(غَ ثَ)
برآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خارج شدن. (اقرب الموارد). ندوص. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، به سرعت خارج شدن. (از المنجد). زود برآمدن چیزی از چیزی و گذشتن از آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). امتراق. (اقرب الموارد) (از المنجد). ندوص. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بدی رسانیدن مرد به قوم. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ندوص. (المنجد) ، به صورتی ناخوشایند درآمدن بر قوم. (از اقرب الموارد) (از المنجد). ندوص. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا