ندارنده. که ندارد. مقابل دارنده. رجوع به دارنده شود، نادار. ندارنده. نادارنده. فقیر. تهیدست. بی بضاعت. ارزانی. بی نوا. مقابل دارنده و دارا. - با همدیگر ندار بودن، در تداول، رایگان بودن. شریک بودن در منافع. صمیمی بودن. صفا داشتن. رفاقت داشتن. یکی بودن. - ، در اصطلاح قمار، ندار بودن دو قمارباز در حلقۀ بازی آن است که روی دست همدیگر ’توپ’ نزنند و با یکدیگر برد و باختی نداشته باشند، از هم نبرند و به هم نبازند. - امثال: از نداربگیر بده به دارا، نظیر: از نخورده بگیر بده به خورده