جدول جو
جدول جو

معنی ند

ند
(نَدد / نِدد)
کشته. بوی خوشی است مرکب از عود و عنبر و مشک. (از بحر الجواهر). نوعی از بوی خوش یا عنبر. (منتهی الارب) (از آنندراج). نوعی است از بوی خوش. (مهذب الاسماء). بخور آمیخته. (دستوراللغه). ند، به فارسی کشته نامند. مخترع او بختیشوعیه اند و آن مقوی دل و حواس و محرک باه و مصلح هوای وبائی و رافع زکام است بخوراً و شراباً. (از تحفۀ حکیم مؤمن). بوی خوش که مرکب از مشک و عنبر و چوب عوداست و یا تنها عنبر را گویند و گفته اند که این لغت عربی نیست. (ناظم الاطباء). رجوع به ند (ن ) شود
لغت نامه دهخدا