جدول جو
جدول جو

معنی نخم

نخم
(غَ نَ)
بازی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). لعب. (المنجد) (اقرب الموارد) ، نیکو سرائیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). سرائیدن و آواز خواندن و سرائیدن فلان را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). تغنی به خوشترین غنا. (از (المنجد) ، نخامه انداختن. (منتهی الارب) (آنندراج). آب بینی و دماغ و سینه انداختن. (از آنندراج). تنخم. نخم. چیزی از بینی یا سینه دفع کردن. (از المنجد) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا