جائی که درآن نخل بسیار باشد. (فرهنگ نظام). باغ خرما. (آنندراج). جای انبوه از خرمابنان. خرستان. مخستان. مغستان. (ناظم الاطباء). خرماستان. باحه. عقده: شکر در تنگ شه تیمار میخورد ز نخلستان شیرین خار میخورد. نظامی. گرد آن باغ گشت چون مستان تا رسید از چمن به نخلستان. نظامی. نخلستانی بدان زمین بود کآرایش نقش بند چین بود. نظامی. مشتمل بود بر کروم و باغات و بساتین و نخلستان و درختستان. (تاریخ قم ص 181)