معنی نخراشیده نخراشیده خراشیده ناشده. مقابل خراشیده. رجوع به خراشیده شود، ناخار. ناخراشیده و ناتراشیده. ناهموار. ناملایم. خشن. بی ادب. رجوع به ناخراشیده شود لغت نامه دهخدا