دراز کشیدن آواز را در بن بینی، یا بانگ کردن بینی. (منتهی الارب) (آنندراج). کشیدن صدا و نفس را در خیشوم ها. (از اقرب الموارد). بانگ کردن بینی. (زوزنی). نخیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، دست در منخر ماده شتر کردن و آن را مالیدن تا شیر دهد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطبا) ، پوسیدن. ریزه ریزه گردیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). پوسیده شدن استخوان و چوب. (زوزنی) پوسیده شدن. (تاج المصادر بیهقی). نخر. (منتهی الارب). پوسیده شدن استخوان. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 98)