اسم است انجاز را، و گویند: انت علی نجز حاجتک، به فتح یا ضم نون، یعنی نزدیک به روائی حاجت خودی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از المنجد)، نزدیکی به روائی (حاجت) . (لغتنامۀ مقامات حریری) (فرهنگ خطی)، {{اسم}} حاجت نزدیک به روائی. نجز. (ناظم الاطباء). حاجت در شرف روا شدن. (از اقرب الموارد)، {{مصدر}} روا کردن حاجت کسی را. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از تاج المصادر بیهقی). برآوردن حاجت. (از المنجد)، حاضر آمدن و زود رسیدن وعده. (اقرب الموارد)، تمام شدن. (از المنجد) (از اقرب الموارد). گویند: نجز الکتاب، منقضی شدن. فنا شدن. (از اقرب الموارد)، منقطع شدن (کلام). (از اقرب الموارد)، شتاب کردن در وعده. (از اقرب الموارد)