جدول جو
جدول جو

معنی نج

نج
(عَی ی)
زه کردن زخم و روان شدن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). شکافتن ریش و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). نجیج. (المنجد). سر باز کردن زخم، بشتافتن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، چیزی را از دهان افکندن. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا