کشیدن چیزی را که به پنجه گرفته باشی سپس به زور برشکستن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). گرفتن و کشیدن چیزی سپس به سختی شکستن آن را. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه)، نتر. به سختی کشیدن چیزی را. (از معجم متن اللغه)، از بول پاک کردن و فشاندن سر نره را بعد شاشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). استبرای بعد از بول با کشیدن و تکان دادن (فشاندن) نره. (از معجم متن اللغه). رجوع به نتر شود، موی برکندن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). نتف. کلمه یمنی است. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه)، {{اسم}} تنگ زین، کار مشکل و دشوار. (ناظم الاطباء)