جدول جو
جدول جو

معنی نبت

نبت
(نَ)
گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات). نبات. (اقرب الموارد) .هرچه بروید. (مهذب الاسماء). آنچه برویاند آن را خدا. آنچه از رستنیها که از زمین برآید. (از معجم متن اللغه). روییدنی. رستنی. نبات. گیاه. گیا:
درزمین گر نیشکر ور خود نی است
ترجمان هر زمین نبت وی است.
مولوی.
که ز اشک چشم او روئید نبت
که چرا اندر جریده ی لاست ثبت.
مولوی.
، هر چیز نامی (نموکننده) اعم از نبات یا حیوان. (از معجم متن اللغه)،
{{مصدر}} رستن گیاه. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). روییدن سبزه. (از ناظم الاطباء). برستن گیاه. (زوزنی) : نبت نبتاً و نباتاً النبات، خرج و ظهر. (معجم متن اللغه). دمیدن. روئیدن. رستن. بردمیدن، رویانیدن زمین گیاه را. (منتهی الارب) : نبت الارض البقل، رویانید زمین گیاه را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا