ناموافق. ناسازوار. (آنندراج). ناموافق. کسی یا چیزی که مساعدت و همراهی نکند. ضد مساعد. (ناظم الاطباء). که یار و مساعد و موافق و همراه نیست. کجرفتار. ناهمراه. مخالف. ستیزه گر. نادمساز. ناهمراه. مخالف. ستیزه گر. نادمساز. ناهموار: زمانۀ نامساعد را از این گونه بجز حجت به زرّ و گوهر الفاظ و معنی کس نیاراید. ناصرخسرو. یکی از رفیقان شکایت روزگار نامساعد به نزد من آورد. (گلستان). روزگار نامساعد مردم ناسازگار. ؟