جدول جو
جدول جو

معنی ناگوارد

ناگوارد
(گُ)
از: نا، نفی، سلب + گوارد (از: گواردن) = ناگورد =ناگوار، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). ناگوار. طعام ناپخته در معده. (برهان قاطع). متخمه. (از منتهی الارب). گران. سنگین. بطی ءالانهضام، نامطبوع. ناملایم طبع. ناخوش: هوای آن معتدل است اما آب ناگوارد دارد و میوه بسیار باشد. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 131)، مردم دل ناچسب،
{{اسم مرکّب}} امتلاء. تخمه. (برهان قاطع). جدع. علوص. برده. (از منتهی الارب). تخمه. (دهار) (منتهی الارب) (زمخشری). ناگوار. ناگواره. سؤهضم:
خواجه یکی غلامک رس دارد
کز ناگوارد خانه چو تس دارد.
منجیک
لغت نامه دهخدا