بیقدری. خواری. حقارت. ذلت. پستی. (از ناظم الاطباء). کسی نبودن. بی ارزشی. عدم قابلیت. بی ارجی. هیچکسی: تا ز ریاضت به مقامی رسی کت به کسی درکشد این ناکسی. نظامی. هر کس که به بارگاه سامی نرسد از ناکسی و تباه نامی نرسد. سعدی. ، رذالت. (از منتهی الارب). فرومایگی. سفلگی. رذیله. لئامت. خست. دونی. رذلی. نانجیبی: بر مذهب و بر رأی میزبانی بر خویشتن از ناکسی وبالی. ناصرخسرو. دریده گشت به زوبین ناکسی دل لطف بریده گشت به شمشیر ممسکی سر جود. انوری. ، گربزی. حیله گری. احتیال. مکار و محیل و شیطان بودن. شیطنت، بی آبروئی. رسوائی، جبن. ترس، نامردی. عدم رجولیت، حرص. آز. بخل. طمع. (از ناظم الاطباء)