جدول جو
جدول جو

معنی ناشر

ناشر
(شِ)
آنکه بعد مردن زنده گردد. (منتهی الارب). آنکه پس از مردن زنده می گردد. (ناظم الاطباء) : نشر الموتی، حیوا فهم ناشرون. (المنجد). نشراﷲ المیت، احیاه و بعثه بعدالموت. (معجم متن اللغه). رجوع به نشر شود، خوش بو دهنده. (آنندراج) (غیاث اللغات) ، فاش کننده. (غیاث اللغات) (آنندراج). آنکه فاش می کند. (ناظم الاطباء) ، آنکه اره می کند. اره کش. (ناظم الاطباء) : نشر الخشبه، قطعها بالمنشار. (معجم متن اللغه). رجوع به نشر شود، تراشندۀ چوب. (فرهنگ نظام) : نشر الخشب، نحته. (معجم متن اللغه) (المنجد) ، بازکننده پارچه. (فرهنگ نظام). واکننده چیزی. (آنندراج) (غیاث اللغات). که پارچۀ پیچیده را باز می کند. رجوع به نشر شود، رسانندۀ خبر. (فرهنگ نظام). مبلغ: نشرالخبر، اذاعه. (المنجد). رجوع به نشر شود، پراکنده کننده. (فرهنگ نظام) (از آنندراج). آنکه پراکنده و پریشان می کند. آنکه می پاشاند. (ناظم الاطباء). مفرق، کسی که کتاب چاپ کرده ای را به طالبان و خریداران برساند. (فرهنگ نظام). آنکه عهده دار پخش و توزیع کتاب و رساله و مجله و دیگر مطبوعات است، قسمی مار که چون بگزد مارگزیده در ساعت بمیرد و این مار را به جهت باد کردن گردنش ناشر گویند. (از معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا