معنی میناوش میناوش (وَ) جلاداده و صیقل شده، شبیه به مینا کرده شده. (ناظم الاطباء). شبیه به شیشۀ کبود: کشیده عمود آن شتابنده رود از آن کوه میناوش آمد فرود. نظامی (اقبالنامه چ وحید ص 177). رجوع به مینا شود لغت نامه دهخدا