آن که کسی را وارث می گرداند. (ناظم الاطباء). میراث رساننده. (غیاث) (آنندراج). ارث گذارنده برای کسی، به مجاز یا به تجرید به معنی مطلق رساننده (مأخوذ از معنی میراث رساننده). ولی در کتب معتبر لغت به این معنی یافته نشده است. (از غیاث) (از آنندراج) ، موجب و باعث و سبب. (ناظم الاطباء). سبب. موجب. علت. انگیزه: بنگ، مخبط و مورث جنون است. (یادداشت مؤلف). - مورث امری شدن، سبب آن شدن. باعث آن گردیدن. انگیزۀ پیدایش آن گشتن. (از یادداشت مؤلف). ، به ارث داده شده. (ناظم الاطباء)