معنی موجب موجب (مُ وَجْ جِ) ماده شتری که در پستانش فله بسته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نعت فاعلی از توجیب. آن که در شبانه روزی یک بار می خورد. (ناظم الاطباء). رجوع به توجیب شود لغت نامه دهخدا