معنی مؤخذ مؤخذ (مُءَخْ خَ) گرفته و ربوده، به زور گرفته، انتقام کشیده، بازخواست شده برای محاسبه، افسون کرده شده. (ناظم الاطباء). بند کرده شده به افسون. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، ترش شده. (ناظم الاطباء). شیر ترش. (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا