نیست کرده شده. (غیاث) (آنندراج) ، نفی شده. مقابل مثبت. (یادداشت مرحوم دهخدا). - جواب منفی، پاسخ غیرمثبت. - فعل منفی، فعلی که مسبوق به ادات نفی باشد: نپسندید. نمی رود. ، نفی کرده شده و دورکرده شده و رانده شده و اخراج بلدشده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تبعیدشده. نفی بلدشده. تبعیدی، عدد غیرمثبت. (کشاف اصطلاحات الفنون). - عدد منفی، عددی که از صفر کوچکتر باشد و با نشان (-) نوشته شود، مثلاً 7-. (از فرهنگ اصطلاحات علمی). ، نزد علمای عربیت خلاف موجب. (از اقرب الموارد)