فرس منعل، اسب سخت سم، فرس منعل ید کذا و رجل کذا او الیدین او الرجلین، اسب که میان سم و رسغ آن سپیدی باشد و گرد نگردد یا برتر گذرد از سپیدی خاتم که سپیدی اندک است در قوائم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). - منعل الاربع، اسبی که سپیدی در هر چهار دست و پای آن باشد. (از صبح الاعشی ج 2 ص 20). ، نعل کرده شده از ستور. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به انعال شود، مرد بانعل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط)