جدول جو
جدول جو

معنی منسق

منسق
(مُنَسْ سَ)
مرتب و آراسته. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). به سامان. منتظم. (یادداشت مرحوم دهخدا) : امور دولت به حسن کفایت و یمن ایالت وزیر در سلک انتظام منسق ومجتمع بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 365)
لغت نامه دهخدا