معنی منحاز
- منحاز (مِ / مَ)
- سیرکوب. ج، مناحیز. (مهذب الاسماء). هاون و دستۀ او. (دهار). هاون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- امثال:
دقک بالمنحاز حب الفلفل، این مثل را در الحاح بر بخیل و در تذلیل و حمل بر آن آرند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
