سرنگون افتنده و نگونسارشونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سرنگون. نگونسار. (از ناظم الاطباء). منقلب. وارون. وارونه. واژون. واژگون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نیت غزوی دیگر محقق کرد که اعلام اسلام بدان مرتفع گردد و رایات شرک و کفر منتکس و نگونسار شود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 312). رجوع به انتکاس شود