جدول جو
جدول جو

معنی منازلت

منازلت
(مُ زَ / زِ لَ)
جنگیدن. مقاتله. کارزار کردن. کارزار. جنگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). منازله: مگر از طول ایام و امتداد مقام به ستوه آیند و از آن مقاتلت و منازلت روی بتابند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 350) ، (اصطلاح تصوف) نزول معنی از غیب و آمادگی دل برای قبول آن. (فهرست اصطلاحات و نوادر لغات ترجمه رساله قشیریه چ فروزانفر) : مقام آن بود که بنده به منازلت متحقق گردد بدو، به لونی از طلب و جهد و تکلف. (ترجمه رسالۀ قشیریه چ فروزانفر ص 91). رجوع به منازلات شود
لغت نامه دهخدا