جدول جو
جدول جو

معنی ممیله

ممیله
(مُ لَ)
زنی دلفریب. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، زنی که مقنعه کج دارد و برگرداند تا موی وی نمایان شود. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، زنی که مایل می کند دیگران را در مثل افعال و کردار، زنی که ازناز در راه رفتن سرین و دوش می جنباند. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، زنی که دیگران را شانۀ میلاء می کند، زنی که دیگران را در فتنه می اندازد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، ممیلات. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا