سازواری. (غیاث). مأخوذ از تازی، موافقت و سازواری. (ناظم الاطباء). ملائمه. و رجوع به ملائمه شود، مجازاً به معنی نرمی. (غیاث). خوشی و خوبی و نرمی. - باملایمت، بانرمی و باآهستگی و با درنگ و آرام. ، مدارا ونزاکت و لطافت و زیبایی و شیرین کاری و ملاطفت و مروت و خوش رویی. - ملایمت کردن، انسانیت و مردمی کردن و مهربانی نمودن و شیرین زبانی و نرمی کردن. ، دست آموزی و فرمان برداری و آرامی. (ناظم الاطباء) ، دو چیز را فراهم آوردن. (غیاث)