به گوشۀ چشم که با سوی گوش دارد نگریستن. (تاج المصادربیهقی). همدیگر را نگریستن به دنبال چشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). به گوشۀ چشم نگریستن. (غیاث). یکدیگر را نگریستن به گوشۀ چشم. لحاظ. (از اقرب الموارد) ، نگریستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مراقبت کردن و نگریستن. (از اقرب الموارد). و رجوع به ملاحظه شود، توجه نفس است به سوی معلوم. (از کشاف اصطلاحات الفنون)