معنی مکرمش
- مکرمش (مُ کَ مَ)
- چین داده شده. چروک خورده. (فرهنگ نوادر لغات دیوان شمس چ فروزانفر) :
در عاشقی نگر که رخش بوسه گاه اوست
منگر بدان که زرد و ضعیف و مکرمش است.
مولوی (فرهنگ نوادر لغات ایضاً).
ای شاهد وقت وقت شه رخ
سودت نکند رخ مکرمش.
مولوی (فرهنگ نوادر لغات ایضاً)
