خوددار. (مهذب الاسماء). رجل مقنع، مرد خود بر سرنهاده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مقنع پوشیده. به مقنعه پوشیده. قناع بر سر. با قناع: فرمان رسانیدند تا کایناً من کان هرکه در زرنوق بود از صاحب کلاه و دستار و مقنع به معجر و خمار بیرون آمدند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 77). عروسان مقنع بی شمارند عروسی رابدست آور معمم. سعدی