معنی مقاضمه مقاضمه (طَ مَ) چیزی اندک گرفتن بعد از چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اندک اندک چیزی گرفتن. (ناظم الاطباء) ، خریدن و یا فروختن مقداری اندک و خرد و خرده فروشی کردن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا