جمع واژۀ مقدم و مقدّم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مقدم، به معنی آنچه پیش باشد از روی. (آنندراج) ، ضرب فرکب مقادیمه، ای وقع علی وجهه (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، زده شد فلان و رسید آن ضربت بر روی آن، جمع واژۀ مقدام. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مقدام و مقدامه. (اقرب الموارد). و رجوع به مقدام شود