چیز غریب آرنده. (منتهی الارب) (آنندراج). چیز عجیب و غریب آرنده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). - العنقاء المغرب و عنقاء مغرب و مغربه (در هر سه بطور صفت) و عنقاء مغرب (به طور اضافه) ، مرغی است معروف الاسم مجهول الجسم یا از الفاظ بی معانی است یا مرغی است بزرگ دورپرواز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازناظم الاطباء). مرغ معروف الاسم مجهول الجسم. (از اقرب الموارد) : عنقای مغربم به غریبی که بهر الف غم را چو زال زر به نشیمن درآورم. خاقانی. ابن یمین کرم مطلب در جهان که آن عنقای مغرب است که جایی پدید نیست. ابن یمین. و رجوع به عنقاء شود. - ، سختی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - ، زنی که به سفررود و خبرش بازنیاید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - ، هر پشته یا پشته ای است بلند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)