معنی معوه
معوه
(مَ)
زرع معوه، کشت آفت رسیده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
⚡ جستجوی واژه " معوه " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...