بر درنگ داشته شده و بازداشته. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). بازداشته شده و دربندداشته شده. (غیاث) (آنندراج) ، تعویق شده و درنگ شده. (ناظم الاطباء). پس افتاده. به دیری کشیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - معوق گذاشتن، به تعویق انداختن. به عقب انداختن. - معوق ماندن، به تعویق افتادن. به عقب افتادن. ، مجازاً به معنی مشکل و دشوار. (غیاث) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)