معنی معضل
- معضل (مُ عَضْ ضِ)
- دشوار زاینده. معضّله. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، معاضیل. (منتهی الارب) (از آنندراج). زنی که بچه آوردن بر وی دشوار باشد و کذلک الدجاجه و غیرها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بیت معضل، خانه تنگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
