معنی مضماض
- مضماض (ضَ)
- مضمضه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (محیطالمحیط). گردانیدگی آب در دهان. (منتهی الارب). آب در دهان جنبانیدن و شستن دهان را به آب. (آنندراج). شستشوی دهان و گردانیدن آب در دهان. (ناظم الاطباء). رجوع به مضمضه شود، شستن آوند و جز آن را. (آنندراج)
