خواهش کننده و آرزومند. (غیاث) (آنندراج). آن که میخواهد چیزی را و آرزوی آن میکند. آن که دوست میدارد چیزی را. (ناظم الاطباء). مشتاق. آرزومند. خواهنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : سفرۀ او پیش این از نان تهی است پیش یعقوب است پر، کو مشتهی است. مولوی. شیخ کامل بود و طالب مشتهی مرد چابک بود و مرکب درگهی. مولوی. ، بااشتها: بیمار مشتهی به صحت نزدیکتر از تندرست بی اشتها که آن صحت می افزاید و این رنج. (تاریخ گزیده)