معنی مساسه مساسه (مَسْ سا سَ) تأنیث مساس که صیغۀ مبالغه است از مصدر مس. بسیار لمس کننده، رحم مساسه، خویشی و قرابت نزدیک. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا