معنی مزجی مزجی (مُ زَجْ جا) رجل مزجی، مردی که خویشتن را به گروهی چسباند که از ایشان نبود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و مزلّج. (اقرب الموارد). و رجوع به مزلج شودکشتی به شتاب رانده شده. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا