معنی مزجاه مزجاه (مُ) مزجات. صورتی از مزجاه است در استعمال شعرا به ضرورت قافیه: برادران را یوسف چو داد گندم و جو بها گرفت از ایشان بضاعت مزجاه اگر بضاعت مزجات پشم و پینو بود نبود گندم و جو نیز جز که تخم و گیاه. سوزنی لغت نامه دهخدا