معنی مری مری (مُ) ریاکننده: من بپرسم کز کجایی هی مری تو بگویی نه ز بلخ و نز هری. مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر6 ص 314). و رجوع به مری ٔ شود لغت نامه دهخدا