جدول جو
جدول جو

معنی مرتمی

مرتمی
(مُ تَ)
نگهبان. طلایه. دیده بان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). طلیعه. (متن اللغه) ، انداخته شده. (ناظم الاطباء). نعت است از ارتماء. رجوع به ارتماء شود
لغت نامه دهخدا