جدول جو
جدول جو

معنی مرأی

مرأی
(مَ آ)
روی. (مهذب الاسماء). دیدار. (منتهی الارب). منظر. (اقرب الموارد). آنجا که چشم بر او افتد از روی. نظرگاه. چشم انداز. (یادداشت مؤلف). گویند: رجل حسن المرأی، یعنی خوب دیدار، و کذلک امراءه حسنهالمرأی، و قولهم: هو منی مرأی و مسمع، یعنی او مقابل و روبه روی من است و به جائی است که می بینم او را و می شنوم سخن او را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به مرآی و مرئی و نیز رجوع به اقرب الموارد شود
لغت نامه دهخدا