هادی. راهنما. (ناظم الاطباء). راهنمون. دلیل. (یادداشت مؤلف). دلالت کننده. هدایت کننده. (از متن اللغه). نعت فاعلی است از ادلال. رجوع به ادلال شود: مثنوی او چو قرآن مدل هادی بعضی و بعضی را مضل. شیخ بهائی. ، توفیق راست کرداری دهنده. (ناظم الاطباء). رجوع به معنی قبلی شود، از حد درگذرنده در محبت و مهربانی با دوست. (ناظم الاطباء). رجوع به ادلال شود، جری: المدل بالشجاعه، الجری ٔ. (متن اللغه)