معنی مخالطه - لغت نامه دهخدا
معنی مخالطه
- مخالطه
(شَ) - با کسی آمیختن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن) (دهار). آمیزش کردن با کسی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). خلاط. (ناظم الاطباء). رجوع به خلاط و مخالطت شود، درآمیختن درد و آزار با کسی: خالطه الداء، آمیزش کردبا وی آزار. (منتهی الارب) (از آنندراج). خالطه الداءفلاناً، خامره. (محیط المحیط) (اقرب الموارد) ، افتادن گرگ در گوسفندان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از محیط الحمیط) ، گائیدن زن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ذیل اقرب الموارد) (از محیط المحیط). و به همه معانی رجوع به خلاط شود
لغت نامه دهخدا