معنی مخاطه
- مخاطه (مَ طَ)
- سپستان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دوائی است که آن را به فارسی سپستان گویند، عربی است. (برهان). درخت سپستان... که میوۀ آن شیرین لزج است، و مردم آن را می خورند. (از اقرب الموارد). اسم عربی سپستان است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به سپستان شود
